امکان سنجی استقرار مدیریت دانش در شرکت فولاد مبارکه اصفهان از دیدگاه مدیران و کارشناسان شرکت

هدف پژوهش حاضر تعیین دیدگاه مدیران و کارشناسان شرکت فولاد مبارکه در مورد امکان استقرار نظام مدیریت دانش، بر اساس سه توانمند ساز فرهنگ و عوامل انسانی، ساختار و فرایندهای سازمانی، و زیرساخت های فناوری اطلاعاتاست. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی است. جامعهپژوهشکلیه مدیران و کارشناسان سه بخش نورد گرم، نورد سرد1، و نورد سرد2 شرکت فولاد مبارکه اصفهان(260 نفر) در سال 1390-1389می باشند. به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول نمونه گیری عمومی کوکران استفاده شد و تعداد 152 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بر اساس پرسشنامه چین لوی، با مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود. روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید مجرب و مدیران عالی شرکت فولاد مبارکه تایید و به منظور پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ (894/0) استفاده شد. تعداد پاسخنامه های دریافتی 132 عدد (84/86 درصد) بود تجزیه و تحلیل در دو سطح توصیفی و استنباطی ا انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد، میانگین، و انحراف معیار استفاده شد و در سطح آمار استنباطی ابتدا جهت تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگوروف – اسمیرنوف و بعد از آن آزمون های t تک متغیره، آزمون t مستقل ، تحلیل آنوا ، و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که امکان استقرار مدیریت دانش در شرکت فولاد مبارکه بطور کلی بر اساس زیر ساخت های فرهنگ و عوامل انسانی، ساختار و فرایندهای سازمانی، و فناوری اطلاعات در حد بالاتر از متوسط قرار دارد. همچنین از بین سه متغیر مورد بررسی میانگین دو متغیر فرهنگ و عوامل انسانی (15/3) و زیرساخت های فناوری اطلاعات (11/3) از نظر مدیران و کارشناسان شرکت در حد بالاتر از متوسط قرار داد. میانگین متغیر ساختار و فرایندهای سازمانی (02/3) بر اساس آزمون t در حد بالاتر از متوسط ارزیابی نشد. همچنین بین مدیران و کارشناسان بر مبنای متغیرهای سن، وضعیت تاهل، مدرک تحصیلی، تخصص های مختلف،عنوان شغل، محل های کار در شرکت فولاد مبارکه تفاوت معناداری وجود ندارد. اما در دو متغیر محل های سکونت با توجه به همه مولفه های پژوهش و سابقه کار نسبت به مولفه فرهنگ و عوامل انسانی، و مولفه ساختار و فرایندهای سازمانی تفاوت معنادار بود. مدیران و کارشناسان با سابقه کاری(15-19) سال فرهنگ و عوامل انسانی و همچنین ساختار و فرایندهای سازمانی را جهت استقرار نظام مدیریت دانش مطلوب تر از سایر مدیران و کارشناسان با سوابق کاری دیگر می دانستند.